کهکشان پرنده
یک مورد نادر از ادغام سه کهکشان
شامل برخورد دو کهکشان مارپیچی عظیم و یک کهکشان نامنظم با یکدیگر.
.
این عکس واقعا خوشکله... مثل یه فرشته رنگارنگ می مونه که بال هاشو باز کرده...
یا مثل یه پری دریایی که توی فیلما نشون میدن.
طلوع دوباره ی خورشید را که دیدم... به دنبالش دویدم ...
چشمانم خیره به نورش
و وجودم غرق در وجودش
و من چه قدر محو خیالش شده بودم ...
نگاهی هستی بخش... صدایی مستی بخش...
انگار که باور کرده بودم او برای همیشه برای من خواهد بود ...
.
بی اختیار می دویدم به دنبالش ...
گاهی تند... گاهی کند ...
انتهایش اما رسید به دریا ...
همان شهری که بویش را دوست می داشتم
ولی آنجا ... دیگر خورشید در حال طلوع نبود ...
باورم نمیشد...
غروب بود ...
التماس هم اثر نداشت ...
گویی طلوع کرده بود که غروب کند
آخر کار؛ پایان سفرنامه ی مرا امضا کرد و زیرش نوشت:
فاجعه ها همیشه از سوال های کوچک شروع میشوند.
.
.
.
.
...
برخی از اقوام باستان عقاید عجیبی داشتند؛
خورشید که طلوع میکرد؛ هلهله کنان؛ پایکوبی میکردند و خوشحال و شادمان از طلوع آن ...
اما زمانی که ساعات روز به غروب نزدیک میشد و خورشید رفته رفته فاصله اش را با افق کم میکرد همگی دست به دعا میشدند تا خورشید غروب نکند ...
آنها غروب خورشید را یک نوع عذاب می پنداشتند؛ ترس از اینکه خورشید دیگر به سرزمین آنها نیاید و با غروب آن؛ تاریکی جاودانه شود...
به همین خاطر بعد از غروب؛ عده ای در معابد به ناله و زاری مشغول میشدند تا شاید خورشید بار دیگر بر آن ها منت نهاده و با طلوع مجدد خود روشنایی را به آنها هدیه کند...
و این قصه ی تکراری هر روز آنها بود.
.
.
.
این واقعیت اگر چه به ظاهر خنده دار می آید اما هنوز هم ردی از آن در لابه لای زندگی ما؛
(خصوصا ما جوان ها) پیداست...
گه گاه که امیدی در زندگی مان طلوع میکند؛ دیوانه وار... سر مست میشویم و مطمئن از اینکه دیگر شب سیه بختمان سپید شده و حالا وقت رسیدن به آرزو هاست...
و چه خیال های خوشی که برای خودمان نمی بافیم...
.
مدتی می گذرد و با امیدی که در دلمان روشن است خوش حال میگذرانیم و نمیخواهیم قبول کنیم که ممکن است انتهای این مسیر جور دیگری شود...
و وای از آن روز که خورشید رو به غروب رود...
دست و پا میزنیم برای از دست ندادن ...
التماس میکنیم برای محروم نشدن ...
اما اتفاقی که قرار باشد بیفتد می افتد
شب می آید ... افسوس سردی که شاید تا مدتها رنگش در زندگی بی رنگ نشود.
.
ای کاش می توانستیم به این حرف مولایمان علی (ع) عمل کنیم:
... بگذارید و بگذرید،ببینید و دل مبندید،چشم بیاندازید و دل مبازید
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
.
.
...
عکس اول: طلوع خورشید در ۵۰کیلومتری کویر جنوب سمنان.
عکس دوم: غروب خورشید در پارک ساحلی تی وی؛ خلیج همیشه نیلگون فارس.
.
من در حال آموزش نرم افزار starry night pro
آبان ماه سال ۸۸
آمفی تئاتر دانشکده علوم پایه دانشگاه سمنان.
The globular star cluster NGC 6752
خوشه ی ستاره ای کروی NGC 6752؛ چهارمین خوشه ی ستاره ای کروی درخشان آسمان است.
این خوشه با قدر ۵.۵ ؛ در مرز دیدن با چشم غیر مسلح است. فاصله ی آن از ما ۱۳۰۰۰ سال نوری و در صورت فلکی طاووس قرار دارد.
با تلسکوپ به راحتی ستاره های آن قابل تفکیک است.
تلاش برای رصد یکی از اجرام مسیه هنگام سپیده دم؛
با تلسکوپ ۱۰ اینچ دابسونی.
چهار کله پوک بعد از یک شب رصدی؛ هنگام طلوع خورشید در کویر مرنجاب ...
اونی که چشماشو کج کرده؛ رئیس کله پوک هاست ...
.
.
خب میگید چرا کله پوک...؟
همین عکس برای توضیح کفایت میکنه.
من الان تو کف اینم که اینا توی این نوع حرکت چه منظوری دارند...؟
.
.
خب مثلا که چی الان...؟
هدف از این یکی عکس چیه اون وقت ...؟
یکی خوابیده لنگشو داده هوا ... یکی هم اون عقب معلوم نیست داره برای کی شکلک در میاره...
تاسف میخوره آدم خب...
.
.
این دیگه نوبرشه... اسمشو گذاشتم رقص کله پوکی...
.
.
معرفی می کنم یکی از معروف ترین کله پوک های دنیا که با رتبه 6000توی کنکور روزانه قبول شد ولی دانشگاه نرفت؛
توی این عکس داره تلاش میکنه کره زمین رو با یه حرکت یه ضرب روی دستاش نگه داره...
.
.
ایشون هم قصدش نشون دادن علامت قلب بوده ولی دستاشو برعکس گرفته...
حالا بازم میگید چرا کله پوک...
.
نمیدونم ... الان باید بترسیم بخندیم گریه کنیم ...؟
خل بازی که شاخ و دم نداره
به قول فامیل دور: من دیگه حرفی ندارم.
.
.
عکاس هم که کله پوک باشه؛ کویر صاف رو کج عکس میگیره ...
اسمشو میذارم: طرز نگاه کله پوکی...
.
.
ولی از شوخی گذشته کویر واقعا آرامش خاصی داره ...
.
.
توی سکوتش یه حس قشنگ به آدم منتقل میشه
تعریف کردنی نیست؛ چشیدنیه...
.
.
این یه برنامه ی رصدی مون؛ بین برنامه های رصدی دیگه مون تک بود ...
خیلی خوش گذشت ...
جای شما واقعا خالی...
.
کهکشان ngc۱۳۶۵ یکی از زیباترین کهکشان هایی ست که با تلسکوپ های آماتوری قابل دیدن است؛
زیبایی ش به سه دلیله:
اول اینکه برخلاف خیلی از کهکشان ها؛ بازوهای مارپیچی باز شده ای داره.
دوم اینکه هسته ی این کهکشان میله ایه.
سوم اینکه این کهکشان ۸۰میلیون سال نوری از ما فاصله داره.
...
بیشتر کهکشان هایی که با تلسکوپ های آماتوری قابل رویت اند هسته ای کروی دارند اما هسته ی مرکزی تعداد کمی از کهکشان ها مثل این کهکشان؛ میله ای ست.
در تصویر دقت کنید...
هسته کهکشان کروی نیست بلکه مثل یک میله ی دراز است؛ دو بازوی بزرگ کهکشان از انتهای میله شروع و به بیرون امتداد پیدا کرده اند.
...
در شبهای رصدی میله و بازوهای مارپیچی این کهکشان به سختی دیده میشوند اما هسته روشن آن قابل رویت است
هر چه دهانه ی تلسکوپ بزرگتر باشد این کهکشان پرنورتر دیده می شود.
اگر در لحظه دیدن آن فاصله ی آن از خودمان را از نظر بگذرانید رصدش برایمان جذاب تر میشود.
۸۰میلیون سال نوری؛ فاصله ی عظیمی ست که حتی در تخیل ما هم نمیگنجد.
این کهکشان در صورت فلکی کوره قرار دارد.
تلسکوپ شکستی آپوکرومات ۱۲۰میلی متر و مقر NEQ6
به همراه تلسکوپ کوچک شکستی آکرومات ۸۰میلی متر و سیستم سین گایدر
در اتاق همیشه شلوغ من...
.
تلسکوپ های شکستی از لحاظ کنتراست تصویر بهتر از تلسکوپ های نیوتنی هستند.
در بین انواع تلسکوپ های شکستی نیز بهترین نوع؛ آپوکرومات ها هستند چون عدسی این نوع تلسکوپ ها ۳تیکه بوده و خطای رنگی تا حد زیادی در آن حذف شده است لذا بهترین اپتیک ها برای عکاسی؛ آپوکرومات ها هستند.
.
قیمت این تلسکوپ در حال حاضر حدود ۱۰میلیون تومان است.
چشم نکنیم وضع انجمن نجوممون خوبه ها...
دیگه بهتر از این تلسکوپ چی می خواییم...
ابتدای سخنرانی بنده در همایش 3روزه ی نجوم
تالار خوارزمی دانشکده مهندسی دانشگاه سمنان
اردیبهشت ماه 88
یک شب رصدی در منطقه ی علاف (۵۰کیلومتری جنوب شرق سمنان)؛
من و علی در کنار تلسکوپ ۱۰اینچ دابسونی؛ در حال کندوکاو در کتاب اطلس آسمان برای یافتن محل کهکشان سوزن (NGC 4565).
کهکشان سوزن آن طور که در تلسکوپ می بینیم.
خطی باریک و روشن در پهنای آسمان مثل یک سوزن.
کهکشان سوزن یا NGC 4565 ؛ کهکشانی ست که نسبت به دید ما از بغل دیده میشود؛
لذا آن را به صورت یک خط باریک اما با هسته ای روشن در آسمان می بینیم.
این کهکشان همچون کهکشان ما از میلیارد ها ستاره و مقادیر عظیمی گاز و غبار تشکیل شده که حول مرکز کهکشان در حال چرخش اند.
کهکشان سوزن در فاصله ۶۰میلیون سال نوری از ما قرار دارد؛ یعنی نور این کهکشان که آن شب ما از درون تلسکوپ دیدیم برای ۶۰ میلیون سال پیش بود که از کهکشان در آمده بود و آن شب به چشم ما رسید.
۶۰میلیون سال را مقایسه کنید با هبوط حضرت آدم که حدود ۱۳هزار سال پیش اتفاق افتاده...
.
.
گذشته از نوع یا شکل اجرام آسمانی؛ یکی از جذابیت های رصد اجرام اینه که شما جرمی رو می بینید که میلیون ها سال با شما فاصله داره... به نظر من حس قشنگیه...
بیخود نیست که میگن منجم ها مفهوم بزرگی رو بهتر از دیگران درک می کنند.